Son Güncellemeler
  • گناه  او در بی گناهی بود
    چشم هایی که حرفی برای گفتن نداشت
    دست های که دوری می گزید
    حرف هایی که سکوت را ترجیح میداد
    و قدم هایی که گاهی می لرزید
    ولی آخرش برمی گشت!
    افکاری داشت که شب ها آزارش میداد
    وخیالی که  انگار جنگِ یک به هزار بود
    رویایی داشت که در سرزمین عجایب هم نبود
    گناهی نداشت
    گناه او این بود که از مرداب گریخته بود
    و به رودخانه پناه برده بود...
    میم.کا
    گناه  او در بی گناهی بود چشم هایی که حرفی برای گفتن نداشت دست های که دوری می گزید حرف هایی که سکوت را ترجیح میداد و قدم هایی که گاهی می لرزید ولی آخرش برمی گشت! افکاری داشت که شب ها آزارش میداد وخیالی که  انگار جنگِ یک به هزار بود رویایی داشت که در سرزمین عجایب هم نبود گناهی نداشت گناه او این بود که از مرداب گریخته بود و به رودخانه پناه برده بود... میم.کا🌾
    Love
    1
    1 Yorumlar 0 hisse senetleri 391 Views
  • Love
    1
    0 Yorumlar 0 hisse senetleri 171 Views
Daha Hikayeler
  • 2 Yazı
  • 1 Fotoğraflar
  • 0 Videolar
  • پرستار
  • Hayatımızda اصفهان
  • Kimden تهران
  • Okudu کارشناسی پرستاری saat دانشکده پرستاری مامایی کاشان
    Class of پرستاری
  • Female
  • 11/02/2001
  • Ardından: 2 people