التحديثات الأخيرة
  • گناه  او در بی گناهی بود
    چشم هایی که حرفی برای گفتن نداشت
    دست های که دوری می گزید
    حرف هایی که سکوت را ترجیح میداد
    و قدم هایی که گاهی می لرزید
    ولی آخرش برمی گشت!
    افکاری داشت که شب ها آزارش میداد
    وخیالی که  انگار جنگِ یک به هزار بود
    رویایی داشت که در سرزمین عجایب هم نبود
    گناهی نداشت
    گناه او این بود که از مرداب گریخته بود
    و به رودخانه پناه برده بود...
    میم.کا
    گناه  او در بی گناهی بود چشم هایی که حرفی برای گفتن نداشت دست های که دوری می گزید حرف هایی که سکوت را ترجیح میداد و قدم هایی که گاهی می لرزید ولی آخرش برمی گشت! افکاری داشت که شب ها آزارش میداد وخیالی که  انگار جنگِ یک به هزار بود رویایی داشت که در سرزمین عجایب هم نبود گناهی نداشت گناه او این بود که از مرداب گریخته بود و به رودخانه پناه برده بود... میم.کا🌾
    Love
    1
    1 التعليقات 0 المشاركات 1022 مشاهدة
  • Like
    Love
    2
    0 التعليقات 0 المشاركات 507 مشاهدة
المزيد من المنشورات
  • 2 المنشورات
  • 1 الصور
  • 0 الفيديوهات
  • پرستار
  • يعيش في اصفهان
  • من تهران
  • درس کارشناسی پرستاری لدى دانشکده پرستاری مامایی کاشان
    فئة من پرستاری
  • Female
  • 11/02/2001
  • متابَع بواسطة 2 أشخاص