Mises à jour récentes
  • گناه  او در بی گناهی بود
    چشم هایی که حرفی برای گفتن نداشت
    دست های که دوری می گزید
    حرف هایی که سکوت را ترجیح میداد
    و قدم هایی که گاهی می لرزید
    ولی آخرش برمی گشت!
    افکاری داشت که شب ها آزارش میداد
    وخیالی که  انگار جنگِ یک به هزار بود
    رویایی داشت که در سرزمین عجایب هم نبود
    گناهی نداشت
    گناه او این بود که از مرداب گریخته بود
    و به رودخانه پناه برده بود...
    میم.کا
    گناه  او در بی گناهی بود چشم هایی که حرفی برای گفتن نداشت دست های که دوری می گزید حرف هایی که سکوت را ترجیح میداد و قدم هایی که گاهی می لرزید ولی آخرش برمی گشت! افکاری داشت که شب ها آزارش میداد وخیالی که  انگار جنگِ یک به هزار بود رویایی داشت که در سرزمین عجایب هم نبود گناهی نداشت گناه او این بود که از مرداب گریخته بود و به رودخانه پناه برده بود... میم.کا🌾
    Love
    1
    1 Commentaires 0 Parts 1028 Vue
  • Like
    Love
    2
    0 Commentaires 0 Parts 513 Vue
Plus de lecture
  • 2 Articles
  • 1 Photos
  • 0 Vidéos
  • پرستار
  • Habitant اصفهان
  • Du تهران
  • Étudié کارشناسی پرستاری à دانشکده پرستاری مامایی کاشان
    Classe de پرستاری
  • Female
  • 11/02/2001
  • Suivi par 2 membre