• گناه  او در بی گناهی بود
    چشم هایی که حرفی برای گفتن نداشت
    دست های که دوری می گزید
    حرف هایی که سکوت را ترجیح میداد
    و قدم هایی که گاهی می لرزید
    ولی آخرش برمی گشت!
    افکاری داشت که شب ها آزارش میداد
    وخیالی که  انگار جنگِ یک به هزار بود
    رویایی داشت که در سرزمین عجایب هم نبود
    گناهی نداشت
    گناه او این بود که از مرداب گریخته بود
    و به رودخانه پناه برده بود...
    میم.کا
    گناه  او در بی گناهی بود چشم هایی که حرفی برای گفتن نداشت دست های که دوری می گزید حرف هایی که سکوت را ترجیح میداد و قدم هایی که گاهی می لرزید ولی آخرش برمی گشت! افکاری داشت که شب ها آزارش میداد وخیالی که  انگار جنگِ یک به هزار بود رویایی داشت که در سرزمین عجایب هم نبود گناهی نداشت گناه او این بود که از مرداب گریخته بود و به رودخانه پناه برده بود... میم.کا🌾
    Love
    1
    1 نظر ها 0 اشتراک گذاری ها 916 بازدید ها
  • یک #قاصدک کوچک #صلح هم اگر باشید
    ماموریتتان ارزشمدنتر از یک #سفیر #کبیر #جنگ است . . .

    A small #dandelion of #peace if you are
    Your mission is more valuable than a great #ambassador #war. . .

    #آرورا
    #شبکه
    #arura
    #aidoge
    #Network
    یک #قاصدک کوچک #صلح هم اگر باشید ماموریتتان ارزشمدنتر از یک #سفیر #کبیر #جنگ است . . . 🙂 💪 A small #dandelion of #peace if you are Your mission is more valuable than a great #ambassador #war. . . #آرورا #شبکه #arura #aidoge #Network
    Like
    2
    0 نظر ها 0 اشتراک گذاری ها 18851 بازدید ها